شاعر : محمد رضا محمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل
در کوفه حسین جان خبر ازمهرو وفا نیستاینجا به خدا آیتی ای ازرنگ خدا نیست کوفه همهٔ لطف و صفایش زعلی بود ازبعد علی غیر دورنگی وریا نیست
ما یار و هوادارتو هستیم، دروغ است در باطن کوفی بجز از جور و جفا نیست گـفـتند بیا، جـمله هـواخـواه توهـستیـم یکتن به خـدا یـاروفـادارشما نیست
گـفـتـنـد بـیا، در دلـمـان حُـب توداریم اندر دلشان جز ستم و کینه،میا،نیست مهمان کشی عادت شده درمنطق کوفی ترسی به دل ازمحکمهٔ روز جزا نیست این کوفهٔ نفرین شده آقا همه درد است اینجا نه دوا هست،نه امّید شِـفا،نیست
همراه مـیاور تو عـلی اصغـر خود را آن مرغک پربسته سزاواربـلا نیست
این قـاصد خـونیـن پرتومـیل تودارد افـسوس به دام سـتم افـتاده،رها نیست
مـن"نـاعـمـم"وسـائـل درگــاه شـمـایـم ما را تو مرانی زسرایت،کهروا نیست